مراحل طرح دعوای حقوقی
مراحل طرح دعوای حقوقی
در گذشته به بررسی و چگونگی طرح شکایت و دعوای کیفری پرداختیم، حال در این نوشتار به بررسی و مراحل دعوای حقوقی می پردازیم.
دعوا زمانی حقوقی است که اتفاق رخ داده فاقد وصف کیفری باشد و قانونگذار آن را جرم اعلام نکرده و کیفری برای آن معین نکرده است.
طیف و حوزه دعاوی حقوقی بسیار وسیع و غیر قابل شمارش است.
عمده روابطی که بین افراد برقرار است و دارای اثر قانونی می باشد اگر دچار اختلاف شود جزء دعاوی حقوقی قرار می گیرد.
مرحله اول در جهت طرح دعوا:
رجوع به دفتر خدمات قضایی و ثبت دادخواست:
در شهرهایی که دفتر خدمات قضایی تشکیل شده است، برای طرح دعوای حقوقی ابتدا باید به دفاتر مذکور مراجعه و درخواست طرح دعوا کرده و دادخواست خود را ثبت نمایم.
تذکر: در شهرهایی که دفاتر خدمات قضایی تشکیل نشده است مدعی یا خواهان برای طرح دعوای حقوقی خود باید حسب مورد به شورای حل اختلاف یا دادگاه عمومی حقوقی یا دادگاه خانواده رجوع کند.
نکته: اگر ارزش مالی دعوا تا سقف ۲۰ میلیون تومان باشد، رسیدگی در صلاحیت شورای حل اختلاف می باشد و اگر بیش از مقدار ذکر شده باشد، رسیدگی در صلاحیت دادگاه عمومی حقوقی می باشد.
به طور کلی دادگاه عمومی حقوقی برای رسیدگی به دعاوی حقوقی صلاحیت عام دارد، به این معنا که رسیدگی به دعاوی حقوقی بر عهده این مرجع می باشد مگر مواردی که قانونگذار استثنا کرده باشد.
موارد استثنا صلاحیت رسیدگی عبارت اند از:
شورای حل اختلاف:
شورای حل اختلاف در موارد زیر صلاحیت رسیدگی دارد:
الف) صلح و سازش:
ماده ٨ قانون شورای حل اختلاف:
“در موارد زیر شوراها با تراضی طرفین برای صلح و سازش اقدام مینمایند:
- کلیه امور مدنی و حقوقی
- کلیه جرائم قابل گذشت
- جنبه خصوصی جرائم غیرقابل گذشت”
ب) رسیدگی:
ماده ٩ قانون شوراء حل اختلاف:
” در موارد زیر، قاضی شوراء با مشورت اعضای شورا رسیدگی و مبادرت به صدور رأی مینماید:
- دعاوی مالی راجع به اموال منقول تا نصاب دویست میلیون ( ٢٠٠.٠٠٠.٠٠٠ ) ریال به جز مواردی که در تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون در دادگستری مطرح می باشند.
- تمامی دعاوی مربوط به تخلیه عین مستأجره به جز دعاوی مربوط به سرقفلی و حق کسب و پیشه
- دعاوی تعدیل اجاره بها به شرطی که در رابطه استیجاری اختلافی وجود نداشته باشد
- صدور گواهی حصر وراثت، تحریر ترکه، مهر و موم ترکه و رفع آن
- ادعای اعسار از پرداخت محکومٌ به در صورتی که شورا نسبت به اصل دعوی رسیدگی کرده باشد
- دعاوی خانواده راجع به جهیزیه، مهریه و نفقه تا نصاب مقرر در بند (الف) در صورتی که مشمول ماده ( ٢٩ ) قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱/۱۲/۱ نباشند.
- تأمین دلیل
- جرائم تعزیری که صرفاً مستوجب مجازات جزای نقدی درجه هشت باشد.”
صلاحیت دادگاه خانواده:
دادگاه خانواده صلاحیت رسیدگی به دعاویی زیر را دارد:
ماده ۴ قانون حمایت خانواده:
“رسیدگی به امور و دعاوی زیر در صلاحیت دادگاه خانواده است:
- نامزدی و خسارات ناشی از برهم زدن آن
- نکاح دائم، موقت و اذن در نکاح
- شروط ضمن عقد نکاح
- ازدواج مجدد
- جهیزیه
- مهریه
- نفقه زوجه و اجرت المثل ایام زوجیت
- تمکین و نشوز
- طلاق، رجوع، فسخ و انفساخ نکاح، بذل مدت و انقضای آن
- حضانت و ملاقات طفل
- نسب
- رشد، حجر و رفع آن
- ولایت قهری، قیمومت، امور مربوط به ناظر و امین اموال محجوران و وصایت در امور مربوط به آنان
- نفقه اقارب
- امور راجع به غایب مفقود الاثر
- سرپرستی کودکان بی سرپرست
- اهدای جنین
- تغییر جنسیت”
محل طرح دعوا:
اصل بر این است که برای طرح دعوا باید به دادگاه محل اقامت خوانده (کسی که طرف دعوای ما است) مراجعه کنیم (ماده ۱۱ آیین دادرسی مدنی)، مگر موارد زیر:
دعوا نسبت به اموال غیر منقول باشد:
در این حالت دادگاه صالح برای رسیدگی، دادگاهی است که مال غیرمنقول در آنجا است. (ماده ۱۲ آیین دادرسی مدنی)
دعوا طاری باشد:
دعوا طاری دعوایی است که ضمن رسیدگی به دعوای اصلی طرح می شود، دادگاهی که به دعوای اصلی رسیدگی میکند به دعوای طاری هم رسیدگی میکند. (ماده ۱۷ آیین دادرسی مدنی)
دعوا مربوط به ترکه متوفا (اموالی که از متوفا باقی مانده است)، در حالتی که ترکه تقسیم نشده است باشد:
رسیدگی به این دعوا در صلاحیت دادگاه آخرین محل اقامت متوفا می باشد. (ماده ۲۰ آیین دادرسی مدنی)
دعوای توقف یا ورشکستگی:
در صلاحیت دادگاه محل اقامت بازرگان ورشکسته می باشد، مگر این که در ایران اقامت نداشته باشد که در این صورت، در صلاحیت دادگاهی است که ورشکسته در آن حوزه برای انجام معاملات خود نمایندگی یا شعبه داشته است یا دارد. (ماده ۲۱ آیین دادرسی مدنی)
دعوای مربوط به شرکت هایی که مرکز اصلی آنها در ایران است:
دعاوی مربوط به ورشکستگی شرکت، اصل شرکت، دعاوی بین شرکت و شرکاء، تا زمانی که شرکت تصفیه و منحل نشده است در دادگاهی که مرکز شرکت در آن حوزه قرار دارد اقامه می شود. (ماده ۲۲ آیین دادرسی مدنی)
وقتی سند ثبت احوال در ایران صادر شده باشد و ذینفع مقیم خارج از ایران باشد:
رسیدگی در این فرض با دادگاه محل صدور سند است.
اگر محل تنظیم سند و اقامت خواهان هر دو خارج از ایران باشد، در صلاحیت دادگاه عمومی تهران است. (ماده ۲۵ آیین دادرسی مدنی)
رسیدگی به دعوای اعسار:
اعسار به معنی رنج، سختی و نداشتن است و در اصطلاح حقوقی، زمانی که یک فرد تمکن مالی ندارد یا دارای اموال و سرمایه ای است اما در وضعیتی قرار دارد که امکان دسترسی به آن ها را ندارد، این فرد دچار اعسار شده و قادر به پرداخت بدهی هایش نیست.
طبق ماده یک قانون اعسار «معسر کسی است که به واسطه نداشتن دارایی یا دسترسی نداشتن به مالش توانایی پرداخت هزینه محاکمه (هزینه دادرسی) یا دیون خود را ندارد».
به طور کلی رسیدگی به دعوای اعسار با دادگاهی است که صلاحیت رسیدگی به دعوای اصلی را دارد، یا ابتدا به آن رسیدگی کرده است. (ماده ۲۴ قانون آیین دادرسی مدنی)
دعاوی خانواده:
در دعاویی که در صلاحیت دادگاه خانواده می باشد زوجه می تواند دعوا را در محل اقامت خود یا خوانده (زوج) طرح کند، مگر دعوای مطالبه مهریه ای که غیرمنقول باشد، که در این صورت باید دعوا را در دادگاه محل مال غیرمنقول طرح کند. (ماده ۱۲ قانون حمایت از خانواده)
مرحله دوم در جهت طرح دعوا:
ارجاع:
پس از ثبت دادخواست در دفتر خدمات قضایی یا دفتر دادگاه، دعوا برای رسیدگی به یکی از شعب ارجاع می شود، در این مرحله با چند فرض روبرو هستیم:
الف) ناقص بودن مدارک و دادخواست:
حالت اول توقیف دادخواست و صدور قرار رفع نقص:
ماده ۵۱ قانون آیین دادرسی مدنی:
“دادخواست باید به زبان فارسی در روی برگهای چاپی مخصوص نوشته شده و حاوی نکات زیر باشد:
- نام، نام خانوادگی، نام پدر، سن، اقامتگاه و حتیالامکان شغل خواهان.
تبصره – در صورتی که دادخواست توسط وکیل تقدیم شود مشخصات وکیل نیز باید درج گردد.
- نام، نام خانوادگی، اقامتگاه و شغل خوانده.
- تعیین خواسته و بهای آن مگر آنکه تعیین بها ممکن نبوده و یا خواسته، مالی نباشد.
- تعهدات و جهاتی که به موجب آن خواهان خود را مستحق مطالبه می داند به طوری که مقصود واضح و روشن باشد.
- آنچه که خواهان از دادگاه درخواست دارد.
- ذکر ادله و وسایلی که خواهان برای اثبات ادعای خود دارد، از اسناد و نوشتجات و اطلاع مطلعین و غیره، ادله مثبته به ترتیب و واضح نوشته می شود و اگر دلیل، گواهی گواه باشد، خواهان باید اسامی و مشخصات و محل اقامت آنان را به طور صحیح معین کند.
- امضای دادخواست دهنده و در صورت عجز از امضاء، اثر انگشت او.
تبصره ۱- اقامتگاه باید با تمام خصوصیات از قبیل شهر و روستا و دهستان و خیابان به نحوی نوشته شود که ابلاغ به سهولت ممکن باشد.
تبصره ۲- چنانچه خواهان یا خوانده شخص حقوقی باشد، در دادخواست نام و اقامتگاه شخص حقوقی نوشته خواهد شد.”
ضمانت اجرای قانونگذار در خصوص عدم رعایت بنده های ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ماده ۵۱ قانون آیین دادرسی مدنی در ماده ۵۴ قانون آیین دادرسی مدنی:
ماده ۵۴ قانون آیین دادرسی مدنی
“در موارد یادشده در ماده قبل، مدیر دفتر دادگاه ظرف دو روز نقایص دادخواست را به طور کتبی و مفصل به خواهان اطلاع داده و از تاریخ ابلاغ به مدت ده روز به او مهلت می دهد تا نقایص را رفع نماید. چنانچه در مهلت مقرر اقدام به رفع نقص ننماید، دادخواست به موجب قراری که مدیر دفتر و در غیبت مشارالیه، جانشین او صادر می کند، رد می گردد. این قرار به خواهان ابلاغ می شود و نامبرده می تواند ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ به همان دادگاه شکایت نماید. رای دادگاه در این خصوص قطعی است.”
پس طبق قانون اگر دادخواست و مدارک ناقص بود مدیر دفتر دادگاه اقدام به صدور قرار رفع نقص میکند.
حالت دوم رد فوری دادخواست:
ماده ۵۶ قانون آیین دادرسی مدنی:
“هرگاه در دادخواست، خواهان یا محل اقامت او معلوم نباشد ظرف دو روز از تاریخ رسید دادخواست به موجب قراری که مدیر دفتر دادگاه و در غیبت مشارالیه جانشین او صادرمی کند، دادخواست رد می شود.”
قانونگذار در این خصوص که آیا می شود به قرار رد دادخواست مذکور، اعتراض کرد یا خیر ساکت است، در رویه عملی دادگاه ها این قرار ظرف ده روز قابل اعتراض می باشد.
تذکر: با ایجاد و تاسیس دفاتر خدمات قضایی و راه اندازی سامانه ثنا عملا مشکلاتی که در بالا بیان شد دیگر ایجاد نمی شود و دادخواست ها یا تمام موارد بالا را دارند و ثبت می شوند یا ندارند و ثبت نمی شوند.
مرحله سوم در جهت طرح دعوا:
رسیدگی در دادگاه بدوی یا نخستین:
پس از ارجاع پرونده به شعبه رسیدگی کننده با ۲ فرض روبرو هستیم:
- فرض اول:
دادگاه صلاحیت رسیدگی به پرونده را ندارد:
در این حالت دادگاه قرار عدم صلاحیت صادر میکند و پرونده را به دادگاه صلاحیت دار ارسال میکند.
ماده ۲۷ آیین دادرسی مدنی:
“در صورتی که دادگاه رسیدگی کننده خود را صالح به رسیدگی نداند با صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را به دادگاه صلاحیتدار ارسال می نماید. دادگاه مرجوع الیه مکلف است خارج از نوبت نسبت به صلاحیت اظهارنظر نماید و چنانچه ادعای عدم صلاحیت را نپذیرد پرونده را جهت حل اختلاف به دادگاه تجدیدنظر استان ارسال می کند. رای دادگاه تجدیدنظر در تشخیص صلاحیت لازم الاتباع خواهد بود.
تبصره- در صورتی که اختلاف صلاحیت بین دادگاه های دو حوزه قضایی از دو استان باشد مرجع حل اختلاف به ترتیب یاد شده، دیوان عالی کشور می باشد. “
- فرض دوم:
دادگاه، خود را صالح به رسیدگی میداند:
در این حالت دادگاه وارد رسیدگی ماهوی می شود و اقدام به صدور رای میکند.
مرحله چهارم در جهت طرح دعوا:
اعتراض به رای دادگاه بدوی یا نخستین:
همانطور که گفته شد حسب مورد ممکن است رای از شورای حل اختلاف، دادگاه خانواده و یا دادگاه عمومی حقوقی صادر شده باشد.
نحوه و چگونگی اعتراض به رای صادره از مراجع قضایی
اعتراض به رای صادره از شورای حل اختلاف (ماده ۲۷ قانون شواری حل اختلاف):
الف) مرجع اعتراض به رای صادره از شورای حل اختلاف:
مرجع اعتراض به رای صادره از شورای حل اختلاف، دادگاه عمومی حقوقی همان حوزه (حوزه ایی که شوراء در آنجا است) می باشد.
ب) مدت زمان اعتراض به رای صادره از شورای حل اختلاف:
محکوم و محکوم له (کسی که رای به نفعش صادر شده است) ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ رای شوراء فرصت اعتراض به رای را دارند.
ج) نحوه اعتراض به رای صادره از شورای حل اختلاف:
در جاهایی که دفتر خدمات قضایی تشکیل شده است محکوم و محکوم له، برای اعتراض باید به دفتر خدمات قضایی رجوع کنند.
اگر در جایی دفتر خدمات قضایی تشکیل نشده بود، محکوم یا محکوم له برای اعتراض به رای صادره، باید به شعبه صادر کننده رای بدوی (شورای حل اختلاف) یا دادگاه عمومی حقوقی رجوع کنند.
نکته: اگر طرفین توافق و سازش کنند، و این سازش منجر به صدور سازش نامه یا گزارش اصلاحی شود، این گزارش اصلاحی قابل اعتراض نمی باشد و قطعی است.
اعتراض به رای صادره از دادگاه خانواده:
در قانون حمایت از خانواده که رسیدگی به بعضی از دعاوی را در اختیار دادگاه خانوداه قرار داده است و عملا دادگاه تخصصی ایجاد کرده است، صحبتی از نحوه و زمان اعتراض و مرجع اعتراض به رای صادره از دادگاه خانواده نشده است، در این حالت باید به قوانین عام آیین دادرسی مدنی رجوع کنیم.
ماده ۳۳۰ آیین دادرسی مدنی بیان میکند که: تمام احکام صادره در دعاوی غیر مالی قابل تجدیدنظر خواهی هستند و در خصوص دعاوی مالی، حکم دعوایی را قابل تجدیدنظرخواهی میداند که ارزش مالی مورد دعوا بیش از ۳ میلیون ریال باشد.
پس آراء غیر مالی دادگاه خانواده مانند: طلاق و نکاح و … مطلقا قابل تجدید نظر خواهی می باشند و آراء صادره از دادگاه خانواده در خصوص دعاوی مالی مانند مهریه و نفقه و … اگر بیش از ۳ میلیون ریال باشد قابل تجدید نظر خواهی می باشد.
تذکر: اگر ارزش دعاوی خانواده که جنبه ی مالی دارند مانند: مهریه و …، کمتر از ۲۰ میلیون تومان بود رسیدگی آن در صلاحیت شوراء حل اختلاف است، پس نحوه اعتراض به آن هم مانند آراء صادر از شورای حل اختلاف می باشد که در بالا بیان شد.
الف) مرجع اعتراض به رای صادره از دادگاه خانواده:
حسب مورد دادگاه تجدیدنظر استان یا دادگاه عمومی حقوقی (اگر رای بدوی را شورای حل اختلاف صادر کرده باشد)
ب) مهلت اعتراض به رای صادره از دادگاه خانواده:
برای اشخاص ساکن ایران ۲۰ روز و برای اشخاصی که ساکن ایران نیستند ۲ ماه از تاریخ ابلاغ یا انقضای مدت واخواهی. (ماده ۳۳۶ آیین دادرسی مدنی و ماده ۲۷ شوراء حل اختلاف)
ج) نحوه اعتراض به رای صادره از دادگاه خانواده:
در جاهایی که دفتر خدمات قضایی تشکیل شده است محکوم یا محکوم له برای اعتراض به رای صادره باید به دفاتر خدمات قضایی رجوع کنند، اگر در جایی دفتر خدمات قضایی تشکیل نشده بود محکوم یا محکوم له باید به شعبه صادر کنندهی رای بدوی یا دادگاه تجدیدنظر مراجعه نماید و اگر رأی از شورا صادر شده باشد به شعبه صادر کننده رأی شورا یا به دادگاه عمومی حقوقی مراجعه نماید.
اعتراض به رای صادره از دادگاه عمومی حقوقی:
ماده ۳۳۰ آیین دادرسی مدنی بیان می کند تمام احکام صادره در دعاوی غیر مالی قابل تجدید نظر خواهی هستند و در خصوص دعاوی مالی، حکم دعوایی را قابل تجدید نظر خواهی میداند که ارزش مالی مورد دعوا بیش از ۳ میلیون ریال باشد.
الف) مرجع اعتراض به رای صادره از دادگاه عمومی حقوقی:
مرجع اعتراض به آراء دادگاه بدوی عمومی حقوقی، دادگاه تجدید نظر استان می باشد.
ب) مهلت اعترض به رای صادره از دادگاه عمومی حقوقی:
برای اشخاص ساکن ایران ۲۰ روز و برای اشخاصی که ساکن ایران نیستند ۲ ماه از تاریخ ابلاغ یا انقضای مدت واخواهی.
ج) نحوه اعتراض به رای صادره از دادگاه عمومی حقوقی:
محکوم و محکوم له برای اعتراض به رای صادره از دادگاه بدوی باید به دفاتر خدمات قضایی مراجعه کنند، اگر در جایی دفاتر خدمات قضایی تشکیل نشده بود باید به شعبه صادر کننده رای یا دادگاه تجدید نظر مراجعه کنند.
*توضیح درباره ۲ فرایند حقوقی که جزو مراحل رسیدگی حقوقی نیستند:
فرجام خواهی و واخواهی:
فرجام خواهی و واخواهی از مراحل رسیدگی به دعوای حقوقی نیستند ولی از امور مبتلابه در رسیدگی به پرونده های حقوقی می باشند که به اختصار توضیحی درباره آنها می دهیم.
فرجام خواهی:
فرجام خواهی عبارت است از: تشخیص انطباق یا عدم انطباق رای مورد درخواست فرجامی با موازین شرعی و قانونی.
احکامی که قابل فرجام خواهی هستند:
الف) آراء دادگاه بدوی که از آنها تجدیدنظرخواهی نشده است:
ماده ۳۶۷ قانون آیین دادرسی مدنی:
” آرای دادگاه های بدوی که به علت عدم درخواست تجدیدنظر قطعیت یافته قابل فرجام خواهی نیست مگر در موارد زیر:
- احکامی که خواسته آن بیش از مبلغ بیست میلیون ریال باشد.
- احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر، وقف، ثلث، حبس و تولیت.”
نکته: در خصوص بند دوم (اصل نکاح و فسخ نکاح، طلاق، نسب، حجر) چه نسبت به آنها تجدیدنظر خواهی شده باشد چه نشده باشد قابل فرجام خواهی هستند.
ب) آراء دادگاه تجدیدنظر که قابل فرجام خواهی می باشد:
ماده ۳۶۸ قانون آیین دادرسی مدنی:
“آرای دادگاه های تجدیدنظر استان قابل فرجام خواهی نیست مگر در موارد زیر:
احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر و وقف”
مرجع فرجام خواهی:
دیوان عالی کشور مرجع فرجام خواهی می باشد.
مهلت فرجام خواهی:
برای اشخاص ساکن ایران ۲۰ روز و برای اشخاص مقیم خارج ایران ۲ ماه می باشد.
ابتدای مهلت فرجام خواهی به قرار زیر است:
الف- برای احکام و قرارهای قابل فرجام خواهی دادگاه تجدیدنظر استان از روز ابلاغ.
ب- برای احکام و قرارهای قابل تجدیدنظر دادگاه بدوی که نسبت به آن تجدیدنظرخواهی نشده از تاریخ انقضای مهلت تجدید نظر.
نحوه فرجام خواهی:
محکوم یا محکوم له برای فرجام خواهی باید دادخواست خود را به دادگاه صادر کننده رای بدهند.
البته در جاهایی که دفتر خدمات قضایی تشکیل شده است دادخواست را باید به دفتر خدمات قضایی بدهند.
واخواهی:
یعنی اعتراض به حکمی که به صورت غیابی (در غیاب محکوم) صادر شده است.
چه زمانی حکم غیابی صادر میشود؟
ماده ۳۰۳ آیین دادرسی مدنی:
“حکم دادگاه حضوری است مگر اینکه خوانده یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی وی در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و به طورکتبی نیز دفاع ننموده باشد و یا اخطاریه ابلاغ واقعی نشده باشد.”
مهلت واخواهی:
ماده ۳۰۶ آیین دادرسی مدنی:
“مهلت واخواهی از احکام غیابی برای کسانی که مقیم کشورند ۲۰ روز و برای کسانی که خارج از کشور اقامت دارند ۲ ماه از تاریخ ابلاغ واقعی خواهد بود مگر اینکه معترض به حکم ثابت نماید عدم اقدام به واخواهی در این مهلت به دلیل عذر موجه بوده است. در این صورت باید دلایل موجه بودن عذر خود را ضمن دادخواست واخواهی به دادگاه صادرکننده رای اعلام نماید. اگر دادگاه ادعا را موجه تشخیص داد قرار قبول دادخواست واخواهی را صادر و اجرای حکم نیز متوقف می شود. جهات زیر عذر موجه محسوب می گردد:
- مرضی که مانع از حرکت است.
- فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد.
- حوادث قهریه از قبیل سیل، زلزله و حریق که بر اثر آن تقدیم دادخواست واخواهی در مهلت مقرر ممکن نباشد.
- توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهی تقدیم کرد.”
مرجع درخواست واخواهی:
دادگاه صادر کننده حکم می باشد.
نحوه واخواهی:
با تقدیم دادخواست به دفتر صادر کننده حکم آغاز می شود، البته در مکان هایی که دفتر خدمات قضایی تشکیل شده است، محکوم باید به دفاتر مذکور رجوع کند.