مالیات ستانی در ایران، از رویا تا واقعیت!
مالیات ستانی در ایران، از رویا تا واقعیت!
همگان با تعریف رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی آشنا هستیم، توسعه اقتصادی همواره مقدم بر رشد بوده و اگر توسعه و زیر ساخت های لازم در هر کشوری فراهم نباشد، اساسا مفهوم رشد اقتصادی از درجه اعتبار ساقط بوده و بی معنا است. هرساله سهم مالیات از بودجه کشور مشخص شده و نسبت به سال قبل افزایش تقریبا قابل توجهی مد نظر قرار می گیرد، پیش بینی نا متعارف وصول مالیات و فشار بر مودیان، قبل از هرگونه برنامه ای برای ثبات اقتصادی و قدرت مقابله با شرایط تورمی و سایر موارد تاثیر گذار…! اما ممکن است حقایق جامعه و وضعیت شهروندان از واقعیت تا رویای مالیاتی مدنظر مسئولان مربوطه و در نتیجه، “مالیات ستانی در جامعۀ ایرانی از رویا تا واقعیت” متفاوت باشد که باید به این مهم، توجهی جدی و اساسی داشت.
فرضیات و پیش بینی های اقتصادی زمانی می توانند یک اطمینان نسبی و معقول ارایه دهند، که کشور از یک شرایط قتصادی تقریبا ثابتی برخوردار باشد. در حالی که وضعیت موجود و حاکم بر بازار اقتصادی ایران، اینچنین ترتیبی را نمایش نمی دهد و دولت صرفا، در راستای افزایش درامد و تامین بودجه کشور هر ساله مبالغی بر سهم مالیات از بودجه می افزاید. با توجه به عدم وجود برنامه های بلند مدت و عدم وجود قابلیت اتکا به توانایی های اقتصادی خود همانند قدرت های اقتصادی بزرگ، همواره در فراز و نشیب ها و تحیل های اقتصادی بدون تکیه گاه گام برداشته و در زمینه وصول مالیات با عباراتی همچون فرار مالیاتی و اخفای درامد توسط مودی برخورد می کنیم.
فارغ از بحث فرار مالیاتی و اخفای فعالیت های اقتصادی دهک های بالای جامعه و فرارهای مالیاتی بزرگ که طبق گزارش های واصله در سیتم مالیاتی ایران بالغ بر ۴۰ در صد می باشد، (فشار سهم مالیات بر درآمد فراریان مالیاتی متوجه قشر ضعیف و متوسط اقتصاد است)، فرایند وصول مالیات نیز با خطا مواجه است! و هر ساله، وضعیت مالی حاکم بر بازار نسبت به دوره مشابه سال قبل ضعیف می شود (این امر ناشی از عوامل متعددی است که تشریح آنها از حوصله ی این نوشتار خارج است.)، در حالی که دولت درامد و مالیات موضوعه را از قبل مشخص و در انتظار وصول می باشد.
هر فعالیت اقتصادی اعم از اینکه برای یک فعال اقتصادی و یا برای دولت باشد، صرف اینکه تنها نتیجه ی آن نقدینگی و وصول بشتر پول باشد، یک کسب و کار در حکم فقر خاموش است.به بیانی دیگر، نقدینگی یکی از ابعاد فعالیت های اقتصادی است که بدون وجود رضایت، آرامش، تعهد دو جانبه، تعلق خاطر به مجموعه و رعایت قوانین و مقررات بدون فشارهای مراجع مربوطه و… نمی تواند دستاورد درخور توجه و مناسبی برای همه ی اقشار جامعه داشته باشد.
سازمان امور مالیاتی به عنوان بزرگترین نهادی که با اکثریت مردم ارتباط دارد، می بایستی تمامی جوانب امر را سنجیده و و در راستای اهداف فوق الذکر بکوشد. البته ناگفته نماند که تمامی مشکلات و ابهامات اجرایی در نظام مالیات ستانی ایران متوجه سازمان امور مالیاتی نبوده و نقش اساسی مقنن در تدوین قوانین نیز بسیار با اهمیت است.
نهایتا و با توجه به مطالب معنونه، پیشنهاداتی به شرح زیر ارایه می گردد:
- اصلاح اطلاعات مالی و بانکی افراد بطوری که حسابهای سرگردان و مستاجر به حداقل ممکن برسد. شالوده موفقیت و رضایت و عدالت در نظام مالیاتی ایران صرفا با اصلاح ساختار بانکی همراه است.
- قابلیت های اقتصادی و بومی ایجاب می کند با تدوین سیاست های مالی دراز مدت و اصولی منطبق بر توانایی های کشور توسط نهاد های مربوطه، بتوان سهم سرمایه گذاری های خارجی را افزایش داد.
- فرهنگ مالیاتی و باور مالیاتی به عنوان یک خط مشی در سیستم مالیاتی نهادینه شود. هماچنانکه برای از بین بردن فرهنگ عمومی جامعه نیازی به گرفتن و سوزاندن کتابهای آن جامعه نبوده و صرفا باید دسترسی و مطالعه آن کتابها محدود گردد، سیستم مالیات ستانی نیز به این ترتیب است. قطعا تا زمانی که پرداخت کنندگان مالیاتی به یک فرهنگ و باور مالیاتی و تعلق خاطر برای کشورشان نرسند، امر وصول مالیات شرایطی مناسب تر از وضعیت موجود نخواهد داشت.
- فقدان شفافیت مالیاتی و اطلاعاتی مرتبط در ایران، به عبارتی الگو و استاندارد مالیات ستانی در ایران از یک قانون واحد پیروی نمی کند! قانون مالیاتیهای مستقیم تنها شمای کلی از مالیات بر درامد را شامل می شود. افزوده شدن قوانین جانبی طی سالیان متمادی (قانون رفع موانع تولید، قوانین بودجه و…) و عدم وجود یک قانون واحد سبب سردرگمی مودیان مالیاتی می گردد.
- حذف یکسری معافیت های مالیاتی خاص، جهت فعالیت های بزرگ اقتصادی. معافیت مالیاتی اهداف مشخص و تعریف شده ای در قانون دارد، اعطای هرگونه معافیت مالیاتی بدون هیچ گونه پشتوانه ی علمی و اقتصادی به بخشهایی که کنترل همه جانبه اقتصاد ایران را در اختیاردارند، کاملا غیر منطقی و اشتباه بوده و ضمن فشار بر اقشار مختلف جوامع عاملی برای کم رنگ شدن فرهنگ و باور مالیاتی و نهایتا جدایی آرام مودی و سازمان امور مالیاتی خواهد شد.
- حذف معافیت های مالیاتی غیر قابل توجیه توام با مدیریت صحیح پایه های مالیاتی.
- عملکرد روشن و بدون جانبداری سازمان امور مالیاتی و عدم تفسیر یکسویه قوانین موجود.
- اصالت مالیاتی با تصویب متعدد قوانین بدست نخواهد آمد، بلکه اجرای صحیح و همراه با عدالت قوانین موجود به مراتب بالاتر از قوانین الحاقی و پیچیده بوده و به نفع نطام مالیاتی ایران است.
سرانجام، اگر تصور می کنیم با سخت گیری و رسیدگی ها و قوانین تخصصی تر می توان مانع از اخفای درآمد و فرار مالیاتی شد، سخت در اشتباه هستیم. امید است با تغییرات اخیر قانون مالیاتهای مستقیم، شاهد شفافیت های منظمی در این خصوص باشیم، اما نباید فاصله بین واقعیات تا رویای مالیاتی را از نظر دور داشت.